پیشنهاد مجله آمریکایی برای کپی برداری و تکثیر حادثه فوت مهسا امینی در کشور
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۶۵۲۷۰
علی واعظ به آسیبشناسی پروسه آشوبهای اخیر و عدم تحقق انقلاب پرداخته است و چند دلیل برای عدم موفقیت و چند راهکار برای پیشبرد مسیر ضدایرانی ارائه کرده است.
به گزارش مشرق، دوران پساآشوب، فرصتی بوده برای مراکز فکری و کارشناسان ضدایرانی تا علت شکست آشوبهای اخیر و پروسه مورد نظرشان آسیبشناسی شود و با گزارشهای خود روشها و راهبردهایی برای تقویت نگاه غرب برای تحقق آنچه که انقلاب در ایران میخوانند ارائه کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران جهت اطلاع از نگاه اندیشکدههای غربی ترجمه شده و منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای خبرگزاری فارس نیست.
علی واعظ کیست؟
«علی واعظ» عضو ارشد گروه بینالمللی بحران، تحلیلگر جوان ایرانی-آمریکایی است که با وجود سن نسبتا کم، خیلی زود رشد کرد و به طور مشخص از حمایت عمیق و جدی محافل سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی برخوردار است. او که مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه «جانز هاپکینز» امریکا و دکترای خود را از دانشگاه ژنو سوییس گرفته، و پیش از ملحق شدن به گروه بینالمللی بحران، عضو «فدراسیون دانشمندان آمریکایی» در واشینگتن دی سی بود، از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ دوره پست دکتری خود را در مدرسه علوم سیاسی کندی در دانشگاه هاروارد گذرانده است. آن چه که احتمال وابستگی واعظ به سیا را بالا می برد، جدای از تحصیل او در دوره پست دکتری دانشگاه هاروارد، سابقه همکاری او با سیا در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ است. او در این بازه زمانی، خبرنگار «رادیو آزاد اروپا/رادیو آزادی» در سوییس بود. رادیو آزاد اروپا در زمان جنگ سرد آمریکا با شوروی توسط سیا راهاندازی شد و بودجه آن تا سال ۱۹۷۲ اختصاصا و البته مخفیانه توسط سیا تامین می شد. آن طور که در متن ترجمه گزارش ICG آمده، نقش آفرینی کلیدی این تحلیلگر جوان در جریان مذاکرات برجامی ایران، دسترسی او به تیمهای مذاکره کننده، ارتباط تنگاتنگ او با دولتهای غربی همه حیرتانگیز است و حکایت از آن دارد که واعظ یک مهره عادی نبود.
علی واعظ در گزارش اخیر خود که در نشریه فارن افرز هم منتشر شده، معترف است فعلاً تظاهرات نتوانسته است انقلاب را در خیابانهای ایران رقم بزند. واعظ ادعا میکند این تظاهرات گستردهترین و ادامهدارترین چالش را برای جمهوری اسلامی در طول چند دهه گذشته رقم زده و این آشوبها با هدف براندازی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی انجام شده و انجام اصلاحات را نوعی توهم میداند و تحلیلش از وضعیت فعلی مبتنی بر عدم وجود هیچ نقطه امیدی است.
علی واعظ به آسیبشناسی پروسه آشوبهای اخیر و عدم تحقق انقلاب پرداخته است و چند دلیل برای عدم موفقیت و چند راهکار برای پیشبرد مسیر ضدایرانی ارائه کرده است.
واعظ چه میگوید؟
انسجام و عدم گسست در لایه بالایی حکومت ایران، عدم یکدستی معترضین که سن کمی دارند، جنبش بدون رهبر و اتمی شده، عدم حضور همراهان در کف خیابان، عدم الحاق اکثریت خاموش، عدم وجود جرقه جدید برای تحریک معترضین، بهجانهم افتادن اپوزیسیون خارج نشین از جمله مواردی است که به گفته علی واعظ مانع تحقق انقلاب شده است.
تلاش برای برهمزدن انسجام نخبگان نظام
علی واعظ همانند سجاد صفایی، عضو موسسه ماکس پلانک و همراستا با گزارش پارلمان بریتانیا از موانع عدم تحقق انقلاب را انسجام در لایه نخبگان و لایه بالایی حکومت ایران معرفی میکند و با توجه به تاکید مراکز و کارشناسان اندیشکدهای همینجا میتوان پیشبینی کرد که از اهداف آتی جریانهای ضد ایرانی تلاش برای ایجاد اختلاف و تفرقه در میان نخبگان نظام و به صورت ویژه در میان نیروهای انتظامی، نظامی، امنیتی و قضایی خواهد بود.
فشار حداکثری با پیروی از استراتژی دوی ماراتون
آنچه از گزارش علی واعظ بهعنوان عنصری امنیتی بر میآید روند فشار حداکثری بر ایران و تلاش برای انزوای ایران تداوم خواهد داشت؛ با این تفاوت که نگاه غرب به این روند، انتخاب روشی استقامتی (بلند مدت) همچون دوی ماراتون خواهد بود. از دیگر محورهایی که جریانهای ضدایرانی به دنبال آن خواهند رفت، ایجاد اتحاد میان اپوزیسون خارج نشین و رفع گسست میان آنهاست.
برنامهریزی برای تحریک جمعیت خاموش
نکته قابل توجه که شاید بشود از میان سطور گزارش علی واعظ استنتاج کرد، نیاز به وقوع حادثهای در ایران است که نقش جرقهای تحریک کننده (همانند آنچه در مسئله فوت مهسا امینی روی داد) داشته باشد تا بدنه همراه و بدنه خاموش در ایران را به کف خیابان بیاورند.
در ادامه، بخشهایی از گزارش علی واعظ ارائه شده است:
علی واعظ یکی از دلایل استحکام حکومت را انسجام در لایه بالایی جمهوری اسلامی میداند. او تاکید دارد هنوز هیچ نشانهای مبنی بر گسست در لایههای بالایی حکومت وجود ندارد. هیچ یک از مقامات بلندپایه از رژیم جدا نشده و فرار نکردهاند. خواص حاکم در جمهوری اسلامی، برخلاف حکومت شاه، در کوه های آلپ یا جنوب کالیفرنیا ویلا و خانه ندارند که به آنجا فرار کند.
این کارشناس گروه بحران بعد از توصیف شرایط ایران از نگاه و با تعریف خود، مردم ایران را به چهار گروه تقسیم کرد:
«انقلابیون»: اکثر آنها در سنین نوجوانی یا دهه بیست سالگی قرار دارند. این نسل هرگونه احتیاط را رها کرده است. باوجود اینکه به نظر میرسد این گروه در اقلیت باشد. این نسل مثل نسل گذشته از ریسک گریزان نیستند. آنها جنبشی را بوجود آوردهاند که رهبر ندارد و خودجوش است، شکل یکدست ندارد و اتمی شده است.
«همراهان نسل جدید»: گروه دوم، افرادی را شامل می شود که با معترضان نسل جدید ابراز همراهی میکنند، اما هنوز کاملا بسیج نشده اند. این گروه، عمدتاً متشکل از طبقه متوسطی است که شمار بیشتر آنها در میان سالی قرار دارند و درنتیجه درباره تغییرات بنیادی در شرایط نبود گزینه جدی، به شدت ملاحظه دارند. این گروه از پیامدهای بروز تقابل با نظام ایران در خیابانهای ایران به شدت میترسد. این گروه سبب شدهاند یک دور واهی برای جنبش اعتراضی شکل بگیرد. اگر تظاهرات به حامیان انبوه لازم دست نیابد و چشم انداز مثبتی برای آینده ترسیم نکند، بعید است اکثریت خاموش به این جریان اعتراضی ملحق شوند.
واعظ در گزارش خود تاکید دارد بدنه «همراهان نسل جدید» اگر به تظاهرات نپیوندد، جمعیت معترض انبوده نخواهد بود و این موجب میشود اکثریت خاموش به جریان اعتراض ملحق نشود. یکی از راهکار ارائه شده توسط واعظ پیوستن بدنه همراه به معترضین و در نتیجه فعال شدن اکثریت خاموش است.
واعظ جرقه جدیدی (همچون فوت مهسا امینی) را پیشنهاد میدهد تا این دو بخش از جامعه فعال شود و به خیابان بیاید.
«حامیان نظام»: این گروه، از حامیان حفظ وضع موجود هستند که از سبک زندگی خود دفاع میکنند.
«ایرانیان مقیم خارج از کشور»: آنها به صورت بی سابقه در چهار دهه گذشته در کنار هم قرار گرفته اند تا از معترضین در داخل ایران حمایت کنند. آنها با اقدامات خود توانستهاند حمایت بینالمللی را برای اهداف معترضین داخل کشور جلب کنند. معرفی ایران به عنوان یکی از بزرگترین تهدیدات برای صلح و امنیت بین الملل، از اقدامات این گروه است. ناتوانی این گروه در اتخاذ رویکردی جامع در مسیر مبارزه با جمهوری اسلامی و تحمل نکردن افرادی که نگرش متفاوت درباره آینده ایران دارند، سبب شده جریان مخالفان دچار چند دستگی شود. فعالان عرصه سایبری به گونهای نادرست سیاست گذاران و اندیشمندان را به سمت خودشان می کشند آنهم درحالیکه ایرانیان مقیم خارج از کشور برای کسب امتیاز در این شرایط و به دست آوردن «ردای منجی» به جان هم افتاده اند. شماری از ایرانیان مقیم خارج از کشور از شعار «زن، زندگی، آزادی» به عنوان ابزاری استفاده میکنند تا اقدامات انتقامجویانه خود را علیه دیگر ایرانیان مقیم خارج از کشور پیش ببرند. دوری گزیدن این گروه از روامداری و شیفتگی آنها به استفاده از شیوههای غیردموکراتیک، دقیقا یادآور استبدادگرایی است. همین نگرش به تقویت فرهنگ استبداد کمک میکند که ممکن است پس از جمهوری اسلامی نیز همین فرهنگ استبداد باقی بماند.
علی واعظ به دولت آمریکا پیشنهاد میدهد از برنامه هستهای ایران غافل نباشد. واعظ نسبت به سرنوشت سه تبعه آمریکایی هشدار میدهد و تاکید میکند خودداری از دیپلماسی با ایران، سبب خواهد شد ایران از «نقطه بدون بازگشت» عبور کند و سلاح هستهای بسازد.
واعظ در راهبرد خود تاکید دارد مبارزه با ایران را باید به سبک دوی ماراتون و به صورت استقامتی ادامه و نباید همچون دوی سرعت در پیشبرد اهداف علیه ایران تعجیل داشت. فشار حداکثری بر ایران و تلاش برای انزوای کشور در بلند مدت مسیری است که از سوی آمریکا و اپوزیسیون خارج نشین پیگیری میشود. او البته معترف است که نمیداند این حجم از فشار بر ایران چه تاثیری بر ترکیب جامعه ایران خواهد گذاشت.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت علی واعظ فارن افرز فشار حداکثری درگذشت مهسا امینی مهسا امینی اغتشاشات اغتشاشات در ایران برنامه هسته ای ایران آمریکا خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت ایرانیان مقیم خارج از کشور جمهوری اسلامی اکثریت خاموش تحقق انقلاب علی واعظ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۵۲۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهاجرت با ویزای جعلی
عکس: هادی زند، ایسنا
به گزارش «تابناک» به نقل از هم میهن، افزایش متقاضیان مهاجرت قانونی و غیرقانونی از ایران، بازاری ساخته که حالا به هزارتویی پیچیده تبدیل شده و هرقدم آن کسبوکاری جداگانه دارد؛ از خرید مدرک آیلتس تا پذیرش تحصیلی، ویزای توریستی و پیشنهاد شغلی جعلی. یک جستوجوی ساده هم شما را به کسانی میرساند که خودشان را وکیل مهاجرت معرفی میکنند و البته ساکن ایران هم نیستند و همه راههای پناهندگی را به شما معرفی میکنند.
* دلال ویزا دعوتنامه جور میکنه؟
بله. از همه راحتتر هم ویزای ایتالیاست.
*چقدر میگیره؟
۸ هزار (یورو)؛ سه هزار پیش، مابقی هم موقع گرفتن ویزا.
این مکالمه کوتاه را در گروههای مهاجرت از راه پناهجویی دنبال میکنیم؛ گفتوگویی عادی بین کسانی که دنبال دلال ویزا هستند تا برایشان ویزای توریستی یا تحصیلی جعلی صادر شود و خودشان را به کشور دیگری برسانند، بعد هم به سمت پناهندگی بروند. دلالی ویزا، توریستی و تحصیلی، تنها بخشی از بازار سیاه نه چندان جدید، اما پرسود و البته مبهم مهاجرت است که هرگز نمیتوان گردش مالی آن را پیدا کرد.
افزایش متقاضیان مهاجرت قانونی و غیرقانونی از ایران، بازاری ساخته که حالا به هزارتویی پیچیده تبدیل شده و هرقدم آن کسبوکاری جداگانه دارد؛ از خرید مدرک آیلتس تا پذیرش تحصیلی، ویزای توریستی و پیشنهاد شغلی جعلی. یک جستوجوی ساده هم شما را به کسانی میرساند که خودشان را وکیل مهاجرت معرفی میکنند و البته ساکن ایران هم نیستند و همه راههای پناهندگی را به شما معرفی میکنند.
ماجرای مسیرهای قانونی و غیرقانونی مهاجرت و بازاری که در سایه آن شکل گرفته را سه نفر روایت میکنند؛ ابراهیم، فرهاد و لاله که قصد داشتند از طریق ویزای تحصیلی، پیشنهاد شغلی از ایران مهاجرت کنند و هرکدام با بخشی از این جریان پیچیده سروکار داشتند.
روایت اول: ۱۵ هزار یورو برای پذیرش تحصیلی جعلی
«ابراهیم» حدود ۶ سال است که برای مهاجرت از ایران تلاش میکند و تقریباً تمام مسیرهای هوایی، زمینی و حتی دریایی را امتحان کرده است. آخرین تلاش او برای خروج از ایران به حدود یکماه پیش برمیگردد که تلاش کرد ویزای توریستی یا پذیرش تحصیلی جعلی دریافت کند تا بهواسطه آن بتواند از کشور مورد نظرش ویزا بگیرد و بعد پناهنده شود. مقصد پناهندگی او انگلیس است؛ جایی که به قول خودش، بهترین کشورهای اروپا برای پناهندگی است.
او تصمیم گرفته بعد از رسیدن به مقصد اول، خودش را به فرانسه برساند و بعد در انگلیس پناهنده شود. او تا قبل از اینکه آشنای تازهای برای خرید ویزای تحصیلی جعلی پیدا کند، بسیاری از این واسطهها را در فضای مجازی یافته بود: «چند سالی میشود برای مهاجرت از ایران تلاش میکنم و اولینبار است که از طریق هوایی اقدام میکنم، چند روز دیگر وقت سفارت دارم. شما نمیتوانید از روند کاری آنها باخبر شوید.
آنقدر بین شما و آنها واسطه وجود دارد که درنهایت هم متوجه نمیشوید چه رابطهای با سفارت دارند و آیا آنها هم سودی از این کار میبرند یا خیر؟ اگر سفارت با آنها همکاری نداشته باشد، همه کیسهایی مشابه من باید ریجکت شوند، اما کسی که برای من پرونده تحصیلی صوری ساخته، دهها پاسپورت جلویم گذاشت که موفق شده بودند ویزا بگیرند.»
دلال برای ابراهیم یک پرونده و دعوتنامه تحصیلی جعلی از ایتالیا ساخته و توصیه کرده که به جزئیات این پرونده که به زبان انگلیسی نوشته شده، مسلط باشد تا بتواند در مصاحبه سفارت به سوالات پاسخ دهد: «طبق پرونده تحصیلی که برای من ساخته بودند، ظاهراً من دانشجوی دکترای یک رشته مهندسی هستم و از کشوری اروپایی دعوتنامه گرفتهام. هنوز هم نمیدانم آنها سر سفارت کلاه میگذارند یا با هم همکاری دارند؟ اگر با همین پرونده تحصیلی به من ویزا بدهند، مطمئن میشوم که یکنفر را در سفارت دارند. خودشان میگویند روال کارشان قانونی است.»
ابراهیم ادامه میدهد: «این واسطهها راه دیگری هم برای دریافت ویزا معرفی میکنند. برخی از این واسطهها از طریق کسانی که آیدیکارت یا گرینکارت دارند یا افرادی که در کشورهای اروپایی ساکن هستند، اقدام و برای فرد متقاضی دعوتنامه دریافت میکنند.»
او پیش از اینکه پیشنهاد مهاجرت از طریق پذیرش تحصیلی را دریافت کند، یک راه دیگر هم پیشرو داشت که موفقیتآمیز نبود. قرار بود فروردینماه امسال همراه با چند نفر دیگر از یک کشور اروپایی ویزای توریستی بگیرند تا بعد از آن، به مقصد دوم دیگری بروند: «قرار بود در تعطیلات عید از راه توریستی من و چند نفر دیگر را به اسپانیا بفرستند. در این روش، یک زن و مرد در قالب زوج با چند شرط مانند تمکن مالی مشخص و... با ویزای توریستی به کشور مقصد فرستاده میشوند. آنها میگویند این کار دوپروازه انجام میشود؛ یعنی ابتدا به کشور اسپانیا فرستاده میشوید و بعد هم با یک پرواز دیگر به کشور ثالث، مانند فرانسه. دراین شرایط بهطور رسمی وارد خاک اسپانیا نشدهاید و اگر مشکلی برای شما ایجاد شود و در کشور ثالث پذیرفته نشوید، دوباره به اسپانیا برگردانده میشوید، تا لحظه آخر هم متوجه نمیشوید که مقصد کجاست؟»
او با فرد واسط قراردادی به مبلغ ۱۲ هزار و ۵۰۰ یورو بسته و قرار است بعد از دریافت ویزا آن را پرداخت کند، البته همهچیز به همین سادگی پیش نمیرود: «خودشان میگویند اگر معرف داشته باشی، پول به همین شیوه دریافت میشود، اما تهدید کردهاند که اگر ویزا را دریافت کنی و پول را نپردازی، کاری میکنیم که دیگر نتوانی از کشور خارج شوی.»
او تا قبل از اینکه پذیرش تحصیلی به دستش برسد، اطلاعی از جزئیاتش نداشت: «آنها به ما نمیگویند این پرونده تحصیلی را برای کدام کشور درست میکنند. یک دعوتنامه جعلی از طرف یک استاد ساخته و بعد مشخصات پرونده را به من دادند. حتی نمیدانم این مشخصات واقعی است یا جعلی. به من متنی درباره مشخصات دانشگاه و پرونده تحصیلی دادند که باید حفظ کنم و بعد به سفارت بروم. سطح زبان من بالا نیست و اگر سفارت هماهنگ نشده باشد، باید متوجه شوند که وقتی بهعنوان دانشجوی دکترا میروم باید سطح مقدماتی زبان را بلد باشم.
اگر ویزا ندهند، به غیر از آمریکا که رویای همه پناهندگان است، معمولاً اولویت پناهجویان انگلستان و بعد از آن هم آلمان است که شرایط بهتری برای پناهندگان دارند. ایتالیا و فرانسه برای پناهندگی خوب نیست؛ چون هم زبان سختتری دارد و هم کار کمتری در آنجا پیدا میشود. هدف ما این است که پایمان به اروپا برسد. بعد از آن هم با هر وسیلهای که شد به کشور موردنظرمان میرویم.»
ابراهیم از تجربه خودش درباره پیدا کردن واسطه برای شکلهای دیگری از مهاجرت میگوید: «برخی از آنها در فضای مجازی فعالیت میکنند و برخی را آشنایان معرفی میکنند. معمولاً هم افراد را به اروپا میفرستند. هر دو طرف در این مسیر بر سر مبلغی توافق میکنند که کمتر از ۱۰ هزار یورو نیست و حتی به ۲۰ هزار یورو هم میرسد. این هزینه هم مورد به مورد متفاوت است؛ اگر با شما آشنا باشد هزینه کمتری میگیرد
و بعد از صدور ویزا پول را پرداخت میکنید، اما قاچاقبرها ۱۰ صرافی معرفی میکنند و میگویند که پول را در چند بخش به این صرافیها واریز کنید و بعد پول همانجا بلوکه میشود. وقتی به مقصد رسیدی، پول را برای آنها میپردازی. یکی دیگر از این راهها از طریق سرمایهگذاری جعلی است. یعنی برای متقاضی پروندههایی درست میکنند و او را بهعنوان مدیرعامل یک شرکت یا موردی مشابه معرفی میکنند تا بتواند ویزا دریافت کند.»
روایت دوم: پیشنهاد شغلی جعلی
«فرهاد» برای مهاجرت از ایران شیوه دیگری را انتخاب کرده بود. او دو سال پیش تصمیم به مهاجرت گرفت و بهواسطه یک شرکت کاریابی، از کشور آلمان پیشنهاد شغلی گرفت تا بتواند از این کشور ویزای کاری دریافت کند؛ مسیری که تقریباً ۱۵ هزار یورو برایش هزینه داشت و درنهایت چهارماه بعد از سفر به آلمان به ایران بازگشت: «یکی از دوستانم این شیوه از مهاجرت را معرفی کرد و هزینه آن هم ۱۵ هزار یورو بود، بخش زیادی از آن به کارفرمایی میرسید که پیشنهاد کار در کشور مقصد از طرف او اعلام شده بود. در کشورهای دیگر برخی شرکتها وجود دارند که این کار را انجام میدهند که معمولاً یا ترکیهای هستند، یا ایرانی یا مالک آن اهل اروپای شرقی است. این پیشنهادات شغلی از سوی این شرکتها به اداره کار کشور مقصد اعلام میشود تا مجوز استخدام نیرو را دریافت کنند و معمولاً هم برای مشاغل کوچک انجام میشود.»
شرکتهای کاریابی در داخل یا خارج از ایران به این شرکتها کمک میکنند تا متقاضی را به کارفرما وصل کنند؛ کارفرمایی که نیاز به نیرو ندارد: «این روند در هر دو سمت قانونی است و با مجوز انجام میشود. گفته میشود فعالیت این شرکتها کاریابی است، اما در عمل پیشنهاد شغلی جعلی پیدا میکنند. آلمان برای کسی که این پیشنهاد شغلی را دریافت کرده، معمولاً یک ویزای ششماهه صادر میکند، درعینحال اداره مهاجرت هم در جریان این موضوع قرار دارد و به همین دلیل، ۶ ماهه ویزا میدهد. فردی که با این ویزا به این کشور سفر کرده، باید در این مدت هزینه بیمه و مالیات را از جیب بپردازد و در این مدت هم در کشور مقصد به دنبال کار میگردد. این شغل باید در حوزهای باشد که فرد پیشنهاد شغلی دریافت کرده، بنابراین نمیتواند در زمینهای جز تخصص خود، شغلی انتخاب کند.»
مهاجری که توانسته از کشور آلمان اقامت ۶ ماهه دریافت کند، میتواند سه دوره ۶ ماهه ویزای خود را تمدید کند. در تمام این مدت هم باید بیمه و مالیات خود را هم بپردازد. بعد از این سه دوره، مدت اقامت او در آلمان بیشتر میشود: «بعد از اینکه سهبار اقامت ۶ ماهه شما تمدید شود، اقامت یک تا یکونیم ساله دریافت میکنید. اگر کار پیدا نکرده باشید هم همچنان باید بیمه و مالیات بپردازید. کشورهای مقصد در جریان این اتفاقات قرار دارند، اما، چون فرد مهاجر مالیات میپردازد و پناهنده نیست، موضوع پیگیری نمیشود. من حدود چهارماه در این کشور بودم و در تمام این مدت هم دنبال کار گشتم، اما موفق نشدم و درنهایت به ایران برگشتم. افراد زیادی بودند که به همین صورت اقامت دائم گرفتند.»
هزینه دریافت پیشنهاد شغلی از یک کشور اروپایی به میزان آشنایی شما و فرد واسط بستگی دارد و متفاوت است. فرهاد برای همه مراحل مهاجرت، حدود ۱۵ هزار یورو در چند قسط پرداخت کرده، اما میگوید که این کار بین ۳۰ تا ۴۰ هزار یورو هزینه دارد؛ یعنی حداقل دو میلیارد تومان. برخی واسطهها هم بین ۶ تا ۱۰ هزار یورو از فرد متقاضی پول میگیرند.
دریافت پیشنهاد کار از کشور کانادا بین ۸۰ تا ۹۰ هزار دلار هزینه دارد: «معمولاً پرداخت هزینه را قسطبندی میکنند؛ بعضی از هزینهها برای معادلسازی مدرک یا انجام روال اداری از طرف یک وکیل برای کارهای اداری و... است و درمجموع هزینه در چند قسط پرداخت میشود. ازطرفدیگر پیشنهاد کاری که برای فرد دریافت میشود، میتواند غیرتخصصی هم باشد. رزومه من واقعی بود و پیشنهاد کاری که دریافت کردم مربوط به تخصص و تجربهام بود، اما برای بسیاری از متقاضیان رزومه غیرواقعی ساخته میشود؛ چون ممکن است شغل و رزومه خاصی نداشته باشد. تا دوسال پیش هم سفارت، فهرست بیمه نمیخواست و اگر یک سربرگ مهرشده یا توصیهنامه میبردید که نشان میداد در یک محیط کاری فعال بودهاید، کفایت میکرد؛ چون فقط میخواستند بدانند در سهسال آخر کجا کار کردهاید.»
روایت سوم: ۵۰ تا ۲۰۰ دلار برای خرید وقت سفارت
سال گذشته «هممیهن» گزارش مفصلی درباره یکی از کسبوکارهای غیرقانونی مرتبط با مهاجرت نوشت و از بازار سیاهی گفت که برای دریافت نوبت ویزای سفارت در ایران پیدا شده و گردش مالی کلانی دارد. دلالان از متقاضیان بین ۵ تا ۳۰ میلیون تومان دریافت میکردند تا برای آنها از سفارت وقت رزرو کنند. دریافت نوبت هم انواع مختلفی داشت: ویژه و عادی که قیمت آنها با هم متفاوت بود.
این بازار سیاه همچنان مشتریانی دارد که نیاز به وقت فوری سفارت دارند؛ مهاجرانی مانند لاله که حدود دوسال قبل تصمیم گرفته بود از کشور سوئد پذیرش تحصیلی بگیرد.
او کشور ایتالیا را هم بهعنوان مقصد دوم تعیین کرده بود، اما دریافت وقت از سفارت این کشور زمانبر است و او برای حل مشکل از یک شرکت خدمات مهاجرتی کمک گرفت: «از دوسال پیش، این مسئله تشدید شده و حتی شنیده میشود که برخی از سفارتها مانند هلند میخواهند سفارت خود را در ایران ببندند.
الان هم دریافت نوبت از سفارت ایتالیا خیلی سخت شده و گفته میشود که یا نوبت نمیدهند یا دریافت آن، بسیار زمانبر است. زمانی که با یکدفتر مهاجرتی قرارداد بستم و میخواستم بهعنوان مقصد دوم به ایتالیا بروم، در عرض یکهفته برای من وقت سفارت گرفتند.
من به آن دفتر حدود ۴۵۰ یورو داده بودم و بخشی از اینپول برای تعیین وقت ویزا بود. باتوجه به اینکه برنامه مهاجرت من برای تحصیل در دانشگاه سوئد با موفقیت پیش نرفت، به من پیشنهاد دادند، بهصورت پناهندگی به ایتالیا و بعد به سوئد بروم. بعد از اینکه به سفارت ایتالیا مراجعه کردم که دلایلم را برای لغو نوبت سفارتم توضیح دهم، متوجه شدم واقعاً ایننوبت برای من رزرو شده بود.»
او میگوید: «کسی که این نوبت را برای من گرفت، گفته بود ما کسی را داخل سفارت داریم که دقیقاً میداند چه زمانی، نوبتدهی سفارت باز میشود و بلافاصله در کمترین زمان ممکن درخواستهای ما را ثبت میکند، ما هم هزینهای را به او پرداخت میکنیم. درمجموع آنها حدود ۵۰ تا ۲۰۰ یورو برای این موضوع میگرفتند.»
مؤسسهای مهاجرتی که لاله به آن اشاره میکند، این روزها برای وقت فوری سفارت ۱۰ میلیون تومان دریافت میکند و علاقهای ندارد کارشان را مشابه دلالان روبهروی سفارتخانهها بدانیم. کارشناس این مؤسسه مهاجرتی میگوید که برای اینکار باید تصویر پاسپورت، واریزی سفارت، شماره شبا و کارتی که واریز با آن انجام شده را بفرستید. ۲۴ ساعت بعد از واریزی هم وقت را ثبت میکنیم؛ چون (این مبلغ) باید به حساب سفارت بنشیند.
این عددها در کانالهای تلگرامی که وقت فوری سفارت میگیرند، متفاوت است؛ مثلاً برای وقت سفارت آلمان نفری دو میلیون تومان و برای وقت سفارت آمریکا در کشورهای اطراف مانند دوبی ۲۴۰ دلار دریافت میشود؛ این مبلغ پس از رزرو وقت، دریافت میشود. این کانالها پکیجهای مشاوره هم دارند که انواع مختلفی دارد: هزینه یکی از این بستهها برای یک جلسه مشاوره دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، برای دوجلسه پرسش و پاسخ و ماک، پنج میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، برای سه جلسه پرسش و پاسخ، راهنمایی
تکمیل فرم مخصوص، تعیین استراتژی جواب دادن به سوالات و پیدا کردن دلیل ریجکتی و ماک همراه با گروه مشاوره تا شب سفارت، هفتمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
روند صعودی مهاجرت
اگر آمارهای رصدخانه مهاجرت درباره تعداد پناهجویان و مهاجران ایرانی و درخواست ویزا از طرف آنها را بررسی کنیم، مشخص میشود که چرا این بازار برای دلالها جذاب است؛ رصدخانه مهاجرت جمعیت پناهجویان ایرانی را در جهان تا سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۶۹ هزار و ۲۰۰ نفر برآورده کرده بود که نسبت به جمعیت ۶۸ هزار و ۹۴۰نفری سال قبل از آن افزایش یافته است.
در سال ۲۰۲۲ میلادی، ۱۳ هزار و ۸۴ ایرانی در وضعیت پناهجویی در ترکیه بودهاند که نسبت به سال قبل تقریباً ۳۱ درصد کاهش یافته است. طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، تعداد ایرانیان در وضعیت پناهجویی در ترکیه در تراز سههزار نفر قرار گرفت، اما پس از آن تعداد پناهجویان در ترکیه افزایش یافت. روند تعداد ایرانیان در وضعیت پناهجویی در ترکیه در سال ۲۰۱۶ به تراز ۲۴ هزار نفر و در سال ۲۰۱۸، به بالاترین حد خود (تقریباً ۳۰ هزار نفر) رسید.
بیشترین سهم ایرانیان از مهاجران غیرقانونی شناسایی شده با ۲/۵ و ۲/۳ درصد بهترتیب مربوط به سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ میلادی است. از سال ۲۰۰۹ تا مارس ۲۰۲۳، ایرانیها بهطور متوسط سهم یک درصدی از مهاجران غیرقانونی شناساییشده در مرزهای اتحادیه اروپا داشتهاند. روند جمعیت ایرانیان در برخی مقاصد اصلی شامل آمریکا، کانادا، اتحادیه اروپا، بریتانیا، استرالیا و ترکیه نشان میدهد، در میان این کشورها در سال ۲۰۲۱ بهترتیب آمریکا، کانادا، آلمان، ترکیه، سوئد، استرالیا، هلند و فرانسه دارای بیشترین جمعیت ایرانیان بودهاند. در آمریکا جمعیت ایرانیان طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ میلادی ۱۱/۵ درصد رشد داشته، طی همین سالها جمعیت ایرانیان در کانادا ۷۷ درصد بالا رفته است.
اقتصاد زیرزمینی مهاجرت
اقتصاد زیرزمینی مهاجرت پررونق است؛ این را یکی از کارشناسان مهاجرت به هممیهن میگوید. به گفته او، این اقتصاد را قاچاقبرها و کسانی که خریدوفروش نوبت سفارش انجام میدهند و مدارک جعلی صادر میکنند، راه انداختهاند؛ آنها حتی مدارک اصلی هم صادر میکنند، اما، چون از طریق راههای غیرمشروع است، در گروه اقتصادزیرزمینی شناخته میشود: «تحلیل من این است که این اقتصاد در یکدهه اخیر و بهطور خاص از پنج سال گذشته گستردهتر شده است؛ بهویژه اینکه مشاوران مهاجرتی نسبت به دهه گذشته افزایش داشتهاند. دولت هم بهواسطه رشد تمایل به مهاجرت در کشور، درآمد بیشتری داشته است.» او که نخواست نامش در گزارش بیاید، میگوید: «روند مهاجرت در کشور به یک اکوسیستم تبدیل شده است که همه بازیگران دستبهدست هم میدهند و در این اکوسیستم مشارکت میکنند تا یکنفر از کشور خارج شود.»
او میگوید: «مدرسان و مؤسسات زبان و گردشگری که تورهای زبان و وبینارهای مهاجرتی و تحصیلی برگزار میکنند را باید در سمت بازیگران غیردولتی در چرخه مهاجرت قرار داد. وکلا، مؤسسات و مشاوران مهاجرتی هم بزرگترین بازیگران بخش غیردولتی اقتصاد مهاجرت هستند. در چندسال اخیر هم که خرید خانه در کشور ترکیه اوج گرفته، مشاوران املاک درآمدهایی از این راه بهدست میآورند و آنها هم به بخشی از این چرخه تبدیل شدهاند.»